[اسم]

rooster

/ˈrustər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خروس

معادل ها در دیکشنری فارسی: خروس
مترادف و متضاد cock
  • 1.the rooster in our neighborhood starts to sing in the morning.
    1. خروس محله ی ما صبح ها شروع به خواندن می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان