[قید]

roundly

/ˈraʊndli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more roundly] [حالت عالی: most roundly]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 صریحاً به‌طور صریح، بی‌پرده

  • 1.She told him roundly to get to the point.
    1. او صریحاً به او گفت که اصل حرفش را بزند.

2 کاملاً شدیداً

مترادف و متضاد severely
  • 1.The army was roundly beaten.
    1. ارتش کاملاً شکست خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان