Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گشت زن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
roundsman
/ˈraʊndzmən/
قابل شمارش
[جمع: roundsmen]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گشت زن
افسر پلیس گشتی
مترادف و متضاد
route man
تصاویر
کلمات نزدیک
rounds
roundness
roundly
roundish
roundhouse kick
roundup
roundworm
rouse
rousing
rout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان