[اسم]

rout

/raʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکست قاطعانه انهدام کامل

معادل ها در دیکشنری فارسی: هزیمت
مترادف و متضاد decisive defeat

2 عقب‌نشینی نامنظم (سربازان شکست‌خورده)

[فعل]

to rout

/raʊt/
فعل گذرا
[گذشته: routed] [گذشته: routed] [گذشته کامل: routed]

3 شکست سنگینی دادن وادار به عقب‌نشینی کردن، منهدم کردن

  • 1.The Buffalo Bills routed the Atlanta Falcons 41–14.
    1. تیم "بوفالو" با نتیجه 41-14 تیم "آتلانتا فالکونز" را شکست سنگینی داد.

4 به زور بیرون کردن

5 به زور در آوردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان