Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکست قاطعانه
2 . عقبنشینی نامنظم (سربازان شکستخورده)
3 . شکست سنگینی دادن
4 . به زور بیرون کردن
5 . به زور در آوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rout
/raʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شکست قاطعانه
انهدام کامل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هزیمت
مترادف و متضاد
decisive defeat
2
عقبنشینی نامنظم (سربازان شکستخورده)
[فعل]
to rout
/raʊt/
فعل گذرا
[گذشته: routed]
[گذشته: routed]
[گذشته کامل: routed]
صرف فعل
3
شکست سنگینی دادن
وادار به عقبنشینی کردن، منهدم کردن
1.The Buffalo Bills routed the Atlanta Falcons 41–14.
1. تیم "بوفالو" با نتیجه 41-14 تیم "آتلانتا فالکونز" را شکست سنگینی داد.
4
به زور بیرون کردن
5
به زور در آوردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
roundworm
roundabout
round up
round trip
round the clock
route
router
routine
rove
rove beetle
کلمات نزدیک
rousing
rouse
roundworm
roundup
roundsman
route
route march
router
routine
routinely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان