[صفت]

rubbery

/ˈrʌbəri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: rubberier] [حالت عالی: rubberiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لاستیک مانند

معادل ها در دیکشنری فارسی: لاستیکی
  • 1.The eggs were overcooked and rubbery.
    1. تخم مرغ های زیادی پخته شده بودند و لاستیک مانند بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان