Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زباله
2 . چرند
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rubbish
/ˈrʌbɪʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زباله
آشغال، پسماند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آخال
آشغال
زباله
مترادف و متضاد
garbage
waste
non-recyclable rubbish
زبالههای غیرقابل بازیافت
2
چرند
مزخرف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اباطیل
جفنگ
چرند
خزعبل
مزخرف
مترادف و متضاد
nonsense
1.I thought the play was rubbish!
1. به نظر من نمایش مزخرف بود!
تصاویر
کلمات نزدیک
rubbing
rubbery
rubber stamp
rubber fig
rubber dinghy
rubbish bin
rubble
rubella
ruben
ruble
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان