[اسم]

rubbish

/ˈrʌbɪʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 زباله آشغال، پسماند

معادل ها در دیکشنری فارسی: آخال آشغال زباله
مترادف و متضاد garbage waste
non-recyclable rubbish
زباله‌های غیرقابل بازیافت

2 چرند مزخرف

معادل ها در دیکشنری فارسی: اباطیل جفنگ چرند خزعبل مزخرف
مترادف و متضاد nonsense
  • 1.I thought the play was rubbish!
    1. به نظر من نمایش مزخرف بود!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان