Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یورش بردن
2 . سالی (اسم کوچک زنانه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sally
/sˈæli/
فعل ناگذر
[گذشته: sallied]
[گذشته: sallied]
[گذشته کامل: sallied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
یورش بردن
حمله ور شدن
مترادف و متضاد
rush forth
1.Some prisoners planned a disturbance while others would sally toward the gate.
1. برخی زندانی ها قرار شد وقتی بقیه به سمت دروازه یورش می برند آشوب درست کنند.
[اسم]
Sally
/sˈæli/
غیرقابل شمارش
2
سالی (اسم کوچک زنانه)
تصاویر
کلمات نزدیک
sallow
salivate
salivary
saliva
salinity
salmon
salmonberry
salmonella
salon
saloon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان