[قید]

savagely

/ˈsævɪdʒli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more savagely] [حالت عالی: most savagely]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طور وحشیانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: وحشیانه
  • 1.He was savagely attacked by a dog.
    1. او به‌طور وحشیانه‌ای توسط یک سگ موردحمله قرار گرفت.

2 به‌شدت به‌میزان بسیار زیاد

  • 1.The company have savagely cut costs to boost profits.
    1. شرکت به‌شدت از هزینه‌ها کاست تا سود را افزایش دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان