[جمله]

save one's neck

/seɪv wʌnz nɛk/

1 خود را نجات دادن به داد کسی رسیدن

مترادف و متضاد save one's skin
  • 1.The worker tried to save his own neck without thinking others.
    1. کارگر سعی کرد خود را نجات دهد بدون اینکه به دیگران فکر کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان