[جمله]

save one's breath

/seɪv wʌnz brɛθ/

1 وقت هدر ندادن بیهوده نصیحت نکردن

مترادف و متضاد waste one's breath
  • 1.There is no sense in trying to convince her. Save your breath.
    1. هیچ مفهوم ندارد که سعی کنی او را متقاعد کنی. وقتت را هدر نده.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان