Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . زیر لب گفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
say under one's breath
/seɪ ˈʌndər wʌnz brɛθ/
1
زیر لب گفتن
زمزمه کردن
1.Elaine was saying something under her breath; I don't think it was very pleasant.
1. "ایلین" زیر لبی چیزی به من گفت؛ فکر نکنم حرف خیلی خوبی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
say prayers
say a mouthful
say
saxophonist
saxophone
say-so
saying
scab
scabbard
scabies
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان