[فعل]

to scrape through

/skreɪp θru/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: scraped through] [گذشته: scraped through] [گذشته کامل: scraped through]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با دشواری (در امتحان) قبول شدن به سختی موفق شدن، با دشواری دست یافتن

  • 1.I might scrape through the exam if I'm lucky.
    1. اگر شانس بیاورم ممکن است به سختی در امتحان قبول شوم.
  • 2.The Conservatives managed to scrape through to an election victory.
    2. محافظه‌کاران توانستند با دشواری به پیروی انتخاباتی دست یابند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان