[اسم]

scribe

/skraɪb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاتب منشی

معادل ها در دیکشنری فارسی: کاتب
  • 1.Before paper was common, medieval scribes used parchment.
    1. قبل از رایج شدن کاغذ، کاتب‌های قرون وسطایی از پوست استفاده می‌کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان