Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاتب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scribe
/skraɪb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کاتب
منشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاتب
1.Before paper was common, medieval scribes used parchment.
1. قبل از رایج شدن کاغذ، کاتبهای قرون وسطایی از پوست استفاده میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
scribbler
scribbled
scribble
screwy
screwed-up
scrimmage
script
scripture
scriptwriter
scroll
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان