Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (سطح چیزی را) سوزاندن
2 . آزار دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sear
/ˈsɪr/
فعل گذرا
[گذشته: seared]
[گذشته: seared]
[گذشته کامل: seared]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(سطح چیزی را) سوزاندن
1.The water got so hot that it seared our lips.
1. آب آنقدر داغ شد که لبهایمان را سوزاند.
2
آزار دادن
رنجاندن، ناراحت کردن
formal
1.Feelings of guilt seared him.
1. احساس گناه او را آزار داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
seaquake
seaport
seaplane
sean
seamless
search
search and replace
search and rescue dog
search engine
search one's heart
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان