[فعل]

to sear

/ˈsɪr/
فعل گذرا
[گذشته: seared] [گذشته: seared] [گذشته کامل: seared]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (سطح چیزی را) سوزاندن

  • 1.The water got so hot that it seared our lips.
    1. آب آن‌قدر داغ شد که لب‌هایمان را سوزاند.

2 آزار دادن رنجاندن، ناراحت کردن

formal
  • 1.Feelings of guilt seared him.
    1. احساس گناه او را آزار داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان