[اسم]

seashore

/ˈsiːʃɔːr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساحل دریا

معادل ها در دیکشنری فارسی: دریاکنار ساحل دریا لب دریا کناره
  • 1.He liked to look for shells on the seashore.
    1. او عاشق پیدا کردن صدف در ساحل دریا بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان