Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مطمئن
2 . امنیتی
3 . محکم
4 . تأمین کردن
5 . محکم بستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
secure
/sɪˈkjʊr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more secure]
[حالت عالی: most secure]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مطمئن
امن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امن
ایمن
بیخطر
محفوظ
مترادف و متضاد
insecure
1.It doesn't seem that the house is secure.
1. به نظر نمیرسد که آن خانه امن باشد.
a secure investment
سرمایهگذاری مطمئن
2
امنیتی
1.You will be faced with a secure password.
1. شما با رمز ورودی امنیتی مواجه خواهید شد.
3
محکم
ثابت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استوار
محکم
قایم
مترادف و متضاد
stable
1.Ensure that all bolts are secure.
1. مطمئن شوید که تمام پیچها محکم باشند.
[فعل]
to secure
/sɪˈkjʊr/
فعل گذرا
[گذشته: secured]
[گذشته: secured]
[گذشته کامل: secured]
صرف فعل
4
تأمین کردن
بهدست آوردن، تهیه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تامین کردن
مترادف و متضاد
obtain
1.This new pipeline will secure gas supply for the region.
1. این خط لوله جدید، (تقاضای) گاز این منطقه را تأمین خواهد کرد.
5
محکم بستن
محکم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محکم کردن
to secure something to something
چیزی را محکم به چیزی بستن
She secured the rope firmly to the back of the car.
او طناب را محکم به عقب ماشین بست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
section
secretory organ
secretor
secretly
secretive
securely
security
security guard
security measure
security system
کلمات نزدیک
secularism
secular
sector
sectional
section
securely
securities
security
security alarm
security check
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان