Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کامل به فروش رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sell out
/sɛl aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: sold out]
[گذشته: sold out]
[گذشته کامل: sold out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کامل به فروش رفتن
چیزی را تمام کردن
1.All the tickets were sold out and the stadium was nearly full.
1. تمام بلیتها فروخته شدند و استادیوم تقریباً پر شده بود.
2.I'm sorry, we've sold out of bread.
2. شرمنده، نان را تمام کردهایم.
3.The first issue of the magazine sold out within two days.
3. اولین جلد مجله طی دو روز کامل به فروش رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
sell off
sell like hotcakes
sell
selflessness
selflessly
sell out of
sell up
sell-by date
sell-off
sell-out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان