[صفت]

sentimental

/ˌsentɪˈmentl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more sentimental] [حالت عالی: most sentimental]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 احساساتی پراحساس، احساسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: احساساتی عاطفی
  • 1.a sentimental love story
    1. یک داستان عاشقانه پراحساس
  • 2.I'm so sentimental - I always cry at weddings!
    2. من خیلی احساساتی هستم - همیشه در عروسی‌ها گریه می‌کنم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان