Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دسیسه
2 . سیستم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
set-up
/ˈset ʌp/
قابل شمارش
1
دسیسه
توطئه، پاپوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاپوش
پروندهسازی
2
سیستم
مدل
informal
1.I've only been here a couple of weeks and I don't really know the set-up.
1. من فقط دو هفته است که اینجایم و واقعاً سیستم (اینجا) را نمیشناسم.
2.What’s the set-up in your family—who does the cooking?
2. مدل خانواده شما چطور است؛ آشپزی را کی انجام میدهد؟
تصاویر
کلمات نزدیک
set-top box
set-to
set yourself a goal
set up a company
set up
setback
seth
sett
settee
setter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان