[اسم]

setback

/ˈsetbæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پس‌روی پس‌رفت

  • 1.The breakdown in talks represents a temporary setback in the peace process.
    1. شکست در مذاکرات بیانگر یک پس‌روی موقت در فرایند صلح است.
  • 2.The team suffered a major setback when their best player was injured.
    2. وقتی بهترین بازیکن تیم مجروح شد، تیم دچار پس‌رفت قابل‌توجهی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان