[اسم]

shoplifting

/ˈʃɑːplɪftɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جنس بلند کردن از مغازه دزدی از مغازه

  • 1.She was convicted of shoplifting.
    1. او متهم به بلند کردن جنس از مغازه بود.
  • 2.They stole thousands of pounds’ worth of goods in a two-day shoplifting spree.
    2. آنها در یک بازه دزدی از مغازه‌ها کالاهایی به ارزش هزاران پوند دزدی کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان