Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کمبود
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
shortage
/ˈʃɔrtəʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کمبود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مضیقه
قلت
کمبود
1.The long hot summer has led to serious water shortages.
1. تابستان گرم طولانی منجر به کمبود آب جدی شدهاست.
2.There's a shortage of food and shelter in the refugee camps.
2. کمبود غذا و سرپناه در اردوگاههای پناهندگان وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
short-winded
short-term rental
short-term effect
short-term
short-tempered
shortbread
shortchange
shortcoming
shortcomings
shortcut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان