[فعل]

should

/ʃʊd/
فعل وجهی فعل گذرا
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بایستن باید، اجبار داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: باید بایستی ملزم بودن
  • 1.A present for me? You shouldn't have!
    1. یک هدیه برای من (خریدی)؟ نباید اینکار را می‌کردی!
  • 2.He should have been more careful.
    2. او باید بیشتر مواظب می‌بود.
  • 3.How should I know where to find you?
    3. من چگونه باید بدانم که تو را از کجا پیدا کنم؟
  • 4.I should have finished the book by Friday.
    4. باید این کتاب را تا جمعه تمام می‌کردم.
  • 5.I think you should see a doctor.
    5. من فکر می‌کنم شما باید به دکتر مراجعه کنید.
  • 6.If you're annoyed with him, you should tell him.
    6. اگر از دست او ناراحت هستی، باید به او بگویی.
  • 7.Should we call the doctor?
    7. باید با دکتر تماس بگیریم؟
  • 8.The bus should have arrived ten minutes ago.
    8. اتوبوس باید ده دقیقه پیش می‌رسید.
  • 9.The roads should be less crowded today.
    9. جاده‌ها باید امروز کمتر شلوغ باشند.
  • 10.Why should I help him?
    10. چرا باید به او کمک کنم؟
  • 11.You shouldn't drink and drive.
    11. نباید مشروب بنوشید و رانندگی کنید.

2 [نشانه احتمال] اگر، احتمالاً

مترادف و متضاد if
  • 1.If I were asked to work on Sundays, I should resign.
    1. اگر از من خواستند یکشنبه‌ها کار کنم، احتمالاً استعفا بدهم.
should somebody/something do something...
اگر کسی/چیزی کاری انجام دهد...
  • Should you need any help, you can always phone me at the office.
    اگر به کمک نیاز داشتید، همیشه می‌توانید به دفتر من زنگ بزنید.

3 [نشانه تردید یا موافقت] (to should)

  • 1.‘I know it's expensive but it will last for years.’ ‘I should hope so too!’
    1. «می‌دانم گران است اما تا سال‌ها باقی می‌ماند.» «من هم امیدوارم همینطور باشد!»
  • 2.‘Is this enough food for everyone?’ ‘I should think so.’
    2. «آیا این غذا برای همه کافی است؟» «اینطور فکر می‌کنم.»
  • 3.“Will it matter?” “I shouldn't think so.”
    3. «اهمیتی دارد؟» «فکر نمی‌کنم.»
  • 4.I should imagine it will take about three hours.
    4. فکر می‌کنم حدوداً سه ساعت طول بکشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان