Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بایستن
2 . [نشانه احتمال]
3 . [نشانه تردید یا موافقت]
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
should
/ʃʊd/
فعل وجهی
فعل گذرا
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بایستن
باید، اجبار داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باید
بایستی
ملزم بودن
1.A present for me? You shouldn't have!
1. یک هدیه برای من (خریدی)؟ نباید اینکار را میکردی!
2.He should have been more careful.
2. او باید بیشتر مواظب میبود.
3.How should I know where to find you?
3. من چگونه باید بدانم که تو را از کجا پیدا کنم؟
4.I should have finished the book by Friday.
4. باید این کتاب را تا جمعه تمام میکردم.
5.I think you should see a doctor.
5. من فکر میکنم شما باید به دکتر مراجعه کنید.
6.If you're annoyed with him, you should tell him.
6. اگر از دست او ناراحت هستی، باید به او بگویی.
7.Should we call the doctor?
7. باید با دکتر تماس بگیریم؟
8.The bus should have arrived ten minutes ago.
8. اتوبوس باید ده دقیقه پیش میرسید.
9.The roads should be less crowded today.
9. جادهها باید امروز کمتر شلوغ باشند.
10.Why should I help him?
10. چرا باید به او کمک کنم؟
11.You shouldn't drink and drive.
11. نباید مشروب بنوشید و رانندگی کنید.
2
[نشانه احتمال]
اگر، احتمالاً
مترادف و متضاد
if
1.If I were asked to work on Sundays, I should resign.
1. اگر از من خواستند یکشنبهها کار کنم، احتمالاً استعفا بدهم.
should somebody/something do something...
اگر کسی/چیزی کاری انجام دهد...
Should you need any help, you can always phone me at the office.
اگر به کمک نیاز داشتید، همیشه میتوانید به دفتر من زنگ بزنید.
3
[نشانه تردید یا موافقت]
(to should)
1.‘I know it's expensive but it will last for years.’ ‘I should hope so too!’
1. «میدانم گران است اما تا سالها باقی میماند.» «من هم امیدوارم همینطور باشد!»
2.‘Is this enough food for everyone?’ ‘I should think so.’
2. «آیا این غذا برای همه کافی است؟» «اینطور فکر میکنم.»
3.“Will it matter?” “I shouldn't think so.”
3. «اهمیتی دارد؟» «فکر نمیکنم.»
4.I should imagine it will take about three hours.
4. فکر میکنم حدوداً سه ساعت طول بکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
shotokan
shotmaking
shotgun wedding
shotgun
shot putter
shoulder
shoulder bag
shoulder blade
shoulder pad
shoulder to shoulder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان