Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تفنگ ساچمهای
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
shotgun
/ˈʃɑːtɡʌn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تفنگ ساچمهای
تفنگ شکاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تفنگ ساچمهای
تفنگ شکاری
1.The robbers used a shotgun in the raid.
1. دزدها در هنگام حمله از تفنگ ساچمهای استفاده کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
shot putter
shot put
shot in the arm
shot
shortsightedness
shotgun wedding
shotmaking
shotokan
should
shoulder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان