Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . داد زدن
2 . کسی را مهمان کردن (به غذا یا نوشیدنی)
3 . فریاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to shout
/ʃɑʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: shouted]
[گذشته: shouted]
[گذشته کامل: shouted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
داد زدن
فریاد زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داد زدن
داد کشیدن
داد و فریاد کردن
هیاهو کردن
نهیب زدن
عربده کشیدن
فریاد زدن
مترادف و متضاد
cry
cry out
yell
whisper
1.I shouted out her name but she didn't hear me.
1. من بلند اسمش را فریاد زدم، ولی او نشنید.
2.You don't have to shout, I can hear you.
2. مجبور نیستی داد بزنی، من میتوانم صدایت را بشنوم.
to shout for something
برای چیزی فریاد زدن
I shouted for help but nobody came.
من برای کمک فریاد زدم، اما هیچکس نیامد.
to shout at somebody
سر کسی داد زدن
I was angry and I shouted at him.
من عصبانی شدم و سرش داد زدم.
to shout at somebody to do something
برای انجام کاری سر کسی داد زدن
She shouted at him to shut the gate.
او سرش داد زد تا در را ببندد.
to shout that…
فریاد زدن که...
He shouted that he couldn't swim.
او فریاد زد که نمیتواند شنا کند.
to shout + speech
فریاد زدن + نقل قول
"Look out!" she shouted.
او فریاد زد: «مراقب باش!»
2
کسی را مهمان کردن (به غذا یا نوشیدنی)
1.I'll shout—what are you drinking?
1. مهمان من (خواهید بود)؛ نوشیدنی چی میل دارید؟
to shout (somebody) something
(کسی را) به چیزی مهمان کردن
Who's going to shout me a drink?
کی میخواهد من را به یک نوشیدنی مهمان کند؟
[اسم]
shout
/ʃɑʊt/
قابل شمارش
3
فریاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بانگ
داد
داد و فریاد
نهیب
نعره
عربده
فریاد
مترادف و متضاد
cry
scream
shriek
yell
whisper
1.He heard an angry shout.
1. او فریادی عصبانی را شنید.
2.shouts of anger
2. فریادهایی از خشم
تصاویر
کلمات نزدیک
shoulder-length hair
shoulder-length
shoulder to shoulder
shoulder pad
shoulder blade
shove
shove off
shovel
shovelful
shoveling the snow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان