Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . در بستر بیماری افتادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
sick in bed
/sɪk ɪn bɛd/
1
در بستر بیماری افتادن
بیمار شدن
1.Tom is sick in bed with flu.
1. "تام" به خاطر آنفولانزا در بستر بیماری افتاده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sick bag
sick as a dog
sick and tired
sick
siccative
sick leave
sick pay
sick up
sickbay
sicken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان