Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . امضاکننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
signatory
/ˈsɪɡnətɔːri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
امضاکننده
صاحب امضا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امضاکننده
1.a signatory of the Declaration of Independence
1. یکی از امضاکنندگان اعلامیه استقلال
2.Many countries are signatories of the Berne Convention.
2. بسیاری کشورها جزء امضاکنندگان "کنوانسیون برن" هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
signalman
signal left and turn left.
signal box
signal ahead
signal
signature
signature tune
significance
significant
significant impact
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان