Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . معنی دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to signify
/ˈsɪgnəˌfaɪ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: signified]
[گذشته: signified]
[گذشته کامل: signified]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
معنی دادن
دلالت داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
معنی دادن
formal
مترادف و متضاد
announce
betoken
mark
mean
1."Oh!" signifies surprise.
1. «اوه!» معنی تعجب کردن میدهد.
2.A gift of such value signifies more than a casual relationship.
2. هدیهای به این باارزشی دلالت بر رابطهای فراتر از معمول دارد.
3.The word "fragile" stamped on a carton signifies that it must be handled with caution.
3. واژه "شکستنی" که روی جعبه مهر شده این معنی را میدهد که باید با احتیاط حمل شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
significantly
significant other
significant impact
significant
significance
signing
signpost
signs of the zodiac
sikh
silage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان