[اسم]

sinecure

/ˈsaɪnɪkjʊr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شغل دفتری پشت میز نشینی، شغل پردرآمد و بی دردسر

مترادف و متضاد profitable and easy job soft job
  • 1.The director was ousted from his sinecure when he angered the mayor.
    1. مدیر وقتی شهردار را عصبانی کرد از شغل پردرآمد و بی دردسرش اخراج شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان