Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سطحی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
skin-deep
/skɪn-dip/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سطحی
ظاهری، ظاهرسازی
1.I believe that the speaker's interest in the environment is only skin-deep.
1. من معتقدم که علاقه سخنگو به محیط زیست فقط سطحی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
skin tone
skin someone alive
skin graft
skin
skimpy
skin-diver
skin-diving
skin-tight
skincare
skinhead
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان