Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ریزه (اندام)
2 . ناچیز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
slight
/slaɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: slighter]
[حالت عالی: slightest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریزه (اندام)
ریز، ظریف و لاغر
1.He was of slight build.
1. او هیکل ریزی داشت.
2.She was smaller and slighter than I had imagined.
2. او کوچکتر و ریزهتر از آنی بود که تصور کرده بودم.
a slight woman
یک زن ریزه
2
ناچیز
کوچک، کم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جزئی
خفیف
کم
1.We're having a slight problem with our computer system.
1. ما مشکل کوچکی با سیستم رایانهایمان داریم.
a slight improvement
بهبود ناچیز
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sliding door
sliding board
slideway
slider
slide fastener
slightly
slim
slim-waisted
slim down
sling
کلمات نزدیک
sliding scale
sliding
slider
slide show
slide projector
slightly
slim
slime
slimmer
slimming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان