Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (از دهان کسی) در رفتن
2 . یواشکی از جایی بیرون رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to slip out
/slɪp aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: slipped out]
[گذشته: slipped out]
[گذشته کامل: slipped out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(از دهان کسی) در رفتن
1.I'm sorry I said that. It just slipped out.
1. ببخشید که آن حرف را زدم. همینطوری از دهانم در رفت.
2
یواشکی از جایی بیرون رفتن
مترادف و متضاد
creep
1.She slipped out of the house before the others were awake.
1. او قبل از اینکه بقیه بیدار شوند، یواشکی از خانه بیرون رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sleep through
slave away
skimp on
show out
show around
splash out
squeeze in
stand around
stand down
stand up to
کلمات نزدیک
slip off
sleep through
slave away
sit about
sit around
slow up
spark off
spit it out
spring from
stand about
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان