[فعل]

to slither

/ˈslɪðər/
فعل ناگذر
[گذشته: slithered] [گذشته: slithered] [گذشته کامل: slithered]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خزیدن لول خوردن

مترادف و متضاد glide
  • 1.The snake slithered away as we approached.
    1. با نزدیک شدن ما مار خزید و دور شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان