[فعل]

to snip

/snɪp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: snipped] [گذشته: snipped] [گذشته کامل: snipped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بریدن (با قیچی)

  • 1.She snipped at the loose threads hanging down.
    1. او نخ‌های شل را که آویزان بودند بُرید.
  • 2.Snip a tiny hole in the paper.
    2. سوراخی کوچک روی کاغذ با قیچی ببُرید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان