Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بریدن (با قیچی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to snip
/snɪp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: snipped]
[گذشته: snipped]
[گذشته کامل: snipped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بریدن (با قیچی)
1.She snipped at the loose threads hanging down.
1. او نخهای شل را که آویزان بودند بُرید.
2.Snip a tiny hole in the paper.
2. سوراخی کوچک روی کاغذ با قیچی ببُرید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
snigger
snifter
sniff
snicker
sneezing
snipe
sniper
snoek
snog
snood
کلمات نزدیک
snigger
sniffle
sniffer dog
sniff
snide
snipe
sniper
sniper fire
snippet
snivel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان