[اسم]

snowdrift

/ˈsnoʊdrɪft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توده برف (باد آورده) برف‌توده

  • 1.The car got stuck in a snowdrift.
    1. ماشین در توده برف گیر کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان