[اسم]

society

/səˈsaɪəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جامعه اجتماع

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجتماع جامعه
مترادف و متضاد the community the population the public
members of society
اعضای جامعه
  • We must also consider the needs of the younger members of society.
    ما همچنین باید نیازهای اعضای جوان‌تر جامعه را نیز در نظر بگیریم.
a civilized/multicultural ... society
جامعه متمدن/چندفرهنگی و...
segments of a society
بخش‌های یک جامعه
  • the conservative segment of American society
    بخش محافظه‌کار جامعه آمریکایی

2 انجمن گروه، جمعیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: انجمن جمعیت کانون
مترادف و متضاد community culture group nation
member of a society
عضو یک انجمن
  • a member of the drama society
    عضوی از انجمن تئاتر
the American Society of Newspaper Editors
انجمن آمریکایی سردبیران روزنامه
the Society of Black Lawyers
انجمن وکلای سیاه‌پوست
[عبارات مرتبط]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان