Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرباز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
soldier
/ˈsoʊl.dʒər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرباز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرباز
مترادف و متضاد
fighter
serviceman
1.American soldiers
1. سربازهای امریکایی
2.Soldiers were patrolling the streets.
2. سربازان در خیابانها گشت میزدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
soldering iron
soldering
solder
sold out
sold
soldier on
sole
sole custody
sole trader
solecism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان