[قید]

somehow

/ˈsʌm.hɑʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌طریقی هرطوری‌شده

مترادف و متضاد by some means someway someways
  • 1.We'll make it somehow, you and me. I know we will.
    1. من و تو، هرطوری‌شده موفق خواهیم شد. می‌دانم که (موفق) خواهیم شد.

2 یه‌جورایی به‌دلایلی

مترادف و متضاد for some reason someway someways
  • 1.Somehow I knew he would tell me the truth.
    1. یه‌جورایی می‌دانستم او حقیقت را به من می‌گوید.
  • 2.Somehow, I don't feel I can trust him.
    2. به‌دلایلی، احساس می‌کنم نمی‌توانم به او اعتماد کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان