Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهطریقی
2 . یهجورایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
somehow
/ˈsʌm.hɑʊ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهطریقی
هرطوریشده
مترادف و متضاد
by some means
someway
someways
1.We'll make it somehow, you and me. I know we will.
1. من و تو، هرطوریشده موفق خواهیم شد. میدانم که (موفق) خواهیم شد.
2
یهجورایی
بهدلایلی
مترادف و متضاد
for some reason
someway
someways
1.Somehow I knew he would tell me the truth.
1. یهجورایی میدانستم او حقیقت را به من میگوید.
2.Somehow, I don't feel I can trust him.
2. بهدلایلی، احساس میکنم نمیتوانم به او اعتماد کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
someday
somebody
some time
some people are moving to the suburbs.
some day
someone
someone doesn't give a damn about something
someone’s eyes are shining with delight
someone’s face darkens
someone’s face light up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان