[اسم]

somersault

/ˈsʌmərsɔːlt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پشتک وارو کله معلق

معادل ها در دیکشنری فارسی: پشتک معلق
  • 1.The children were doing somersaults on the carpet.
    1. بچه‌ها داشتند روی فرش پشت وارو می‌زدند.
[فعل]

to somersault

/ˈsʌmərsɔːlt/
فعل گذرا
[گذشته: somersaulted] [گذشته: somersaulted] [گذشته کامل: somersaulted]

2 پشتک زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پشتک زدن معلق زدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان