Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سویا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
soy
/ˌsɔɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سویا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سویا
1.This milk is made from soy.
1. این شیر از سویا درست شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sower
sow
soviet union
soviet
sovereignty
soy milk
soy sauce
soya
soya bean
soybean
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان