Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . باعث شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to spark off
/spɑrk ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: sparked off]
[گذشته: sparked off]
[گذشته کامل: sparked off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باعث شدن
منجر به چیزی شدن
1.The riots were sparked off by the arrest of a local leader.
1. شورشها به علت دستگیری یک رهبر محلی صورت گرفت.
2.The visit of the G20 leaders sparked off mass demonstrations.
2. بازدید سران گروه 20 منجر به تظاهراتهای عظیمی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
slow up
slip out
slip off
sleep through
slave away
spit it out
spring from
stand about
stay ahead
stay on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان