Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرعت گرفتن
2 . بالا بردن سرعت چیزی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to speed up
/spid ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: speeded up]
[گذشته: speeded up]
[گذشته کامل: speeded up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سرعت گرفتن
(سرعت چیزی/کسی) بالا رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تند شدن
1.The train soon speeded up.
1. قطار زود سرعت گرفت.
2
بالا بردن سرعت چیزی
تسریع کردن
1.They have speeded up the production of the new car .
1. آنها سرعت تولید ماشین جدید را بالا بردهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
speed trap
speed reading
speed limit
speed hump
speed camera
speedboat
speeding
speeding ticket
speedometer
speedway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان