Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرعت غیرمجاز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
speeding
/ˈspiːdɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرعت غیرمجاز
رانندگی پرسرعت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رانندگی با سرعت غیرمجاز
1.Max was fined £300 for speeding.
1. "مکس" به خاطر سرعت غیرمجاز 300£ جریمه شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
speedily
speedboat
speed up
speed limit
speed bump
speedy
spell
spell out
spelt
spend
کلمات نزدیک
speedboat
speed up
speed trap
speed reading
speed limit
speeding ticket
speedometer
speedway
speedy
speleology
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان