[اسم]

speeding

/ˈspiːdɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرعت غیرمجاز رانندگی پرسرعت

معادل ها در دیکشنری فارسی: رانندگی با سرعت غیرمجاز
  • 1.Max was fined £300 for speeding.
    1. "مکس" به خاطر سرعت غیرمجاز 300£ جریمه شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان