[اسم]

sphere

/sfɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حوزه گستره

مترادف و متضاد area domain field realm
the political sphere
حوزه سیاسی

2 کره (هندسه)

معادل ها در دیکشنری فارسی: گوی کره
  • 1.The Earth is a sphere.
    1. سیاره زمین یک کره است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان