[اسم]

spice

/spɑɪs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ادویه

معادل ها در دیکشنری فارسی: چاشنی ادویه
مترادف و متضاد condiment flavouring seasoning
  • 1.Cinnamon, ginger and cloves are all spices.
    1. دارچین، زنجبیل و میخک همگی ادویه هستند.
  • 2.Spices are widely used in South Asian cooking.
    2. ادویه‌ها در آشپزی آسیای جنوبی زیاد استفاده می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان