Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روحیه
2 . روح
3 . مشروب الکلی قوی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
spirit
/ˈspɪr.ɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روحیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوقات
دل و دماغ
1.The players have a very strong team spirit.
1. آن بازیکنان روحیه تیمی بسیار قوی دارند.
a spirit of cooperation
روحیه همکاری
high spirits
روحیه بالا
2
روح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روح
نفس
1.I believe my spirit will live on after I die.
1. من معتقدم روحم بعد از مرگم به زندگی ادامه خواهد داد.
an evil spirit
روح خبیث
3
مشروب الکلی قوی
culturally sensitive
1.I don't drink whisky or brandy or any other spirits.
1. من ویسکی یا برندی با هیچ مشروب الکلی قوی نمیخورم.
تصاویر
کلمات نزدیک
spire
spirant
spiraling
spiral staircase
spiral
spirit level
spirited
spirits
spiritual
spiritualism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان