[صفت]

spongy

/ˈspʌndʒi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spongier] [حالت عالی: spongiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اسفنجی ابری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اسفنجی ابری
مترادف و متضاد springy
  • 1.The ground was soft and spongy.
    1. زمین نرم و اسفنجی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان