[فعل]

to steal

/stiːl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: stole] [گذشته: stole] [گذشته کامل: stolen]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دزدیدن دزدی کردن

مترادف و متضاد loot purloin take
  • 1.The number of cars which are stolen every year has risen.
    1. شمار خودروهایی که که هرساله دزدیده می‌شوند، افزایش یافته‌است.
to steal from somebody/something
از کسی/چیزی دزدی کردن
  • We found out he'd been stealing from us for years.
    ما فهمیدیم او سال‌ها داشت از ما دزدی می‌کرد.
to steal something from somebody/something
دزدیدن چیزی از کسی/چیزی
  • She admitted stealing the money from her employers.
    او به دزدیدن پول از کارفرمایانش اقرار کرد.

2 به بیس دویدن (بیسبال)

توضیحاتی درباره steal
steal در بیسبال به معنای به بیس بعدی دویدن قبل از ضربه زدن به توپ توسط هم‌تیمی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان