[فعل]

to stow away

/stˈoʊ ɐwˈeɪ/
فعل ناگذر
[گذشته: stowed away] [گذشته: stowed away] [گذشته کامل: stowed away]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قاچاقی سوار شدن (کشتی یا هواپیما) (در کشتی یا هواپیما) پنهان شدن

  • 1.He stowed away on a ferry and landed in North Shields.
    1. او قاچاقی سوار یک فرابر شد و در "نورث شیلدز" پیاده شد.

2 انبار کردن

  • 1.He stowed away carrots and potatoes in the cellar.
    1. او هویج و سیب‌زمینی در زیرزمین انبار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان