[فعل]

to strafe

/streɪf/
فعل گذرا
[گذشته: strafed] [گذشته: strafed] [گذشته کامل: strafed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به رگبار مسلسل و توپ بستن (با هوانورد)

  • 1.Military aircraft strafed the village.
    1. هوانوردهای ارتش روستا را به رگبار مسلسل و توپ بستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان